سلطان احمد فرزند کیست


سلطان احمد فرزند کیست

احمد اول یا سلطان احمد جزء پادشاهان عثمانی بود که علاقه خاصی به پیامبر اسلام داشته و او به سنت برادر کشی در حکومت عثمانی پایان داد.


سلطان احمد سازنده مسجد آبی

احمد اول (به ترکی عثمانی نیز احمد اول تلفظ می شود به ترکی استانبولی اول احمِد (کسره روی میم) متولد ۱۸ آوریل ۱۵۹۰ و مرگ در۲۲ نوامبر۱۶۱۷). از سال ۱۶۰۳ تا زمان مرگش در سال ۱۶۱۷ سلطان عثمانی بود. سلطنت احمد از این جهت مورد توجه است که به سنت برادر کشی در امپراطوری عثمانی  پایان داد و از آن تاریخ به بعد سلاطین عثمانی پس از رسیدن به تاج و تخت دیگر اقدام به برادر کشی نمی کردند. او همچنین به دلیل ساخت مسجد آبی  Blue Mosque یکی از معروف ترین مساجد ترکیه شهرت دارد.

مسجد آبی یا مسجد سلطان احمد

دوران سلطنت سلطان احمد اول

احمد پسر سلطان محمد سوم  Mehmed III و حندان سلطان Ha da Sul a   (یک برده یونانی) بود. وقتی وی به تخت پادشاهی  رسید عمه هایش عایشه سلطان  Ayşe Sul a ، فاطما سلطان Fa ma Sul a ، مهری ماه سلطان Mih imah Sul a ، فخریه سلطان  Fah iye Sul a ، مهربان سلطان  Mih iba Sul a و رقیه سلطان Rukiye Sul a   بعلاوه مادر بزرگ قدرتمندش صفیه سلطان Safiye Sul a هنوز در قید حیات بودند. او یک برادر به نام  مصطفی اول  Mus afa I و یک خواهر داشت که به عقد کارا داوود پاشا Ka a Davud Pasha درآمد.احمد در سن سیزده سالگی و در سال ۱۶۰۳ به سلطنت رسید. بر خلاف سایر پادشاهان پیشین، احمد دستور قتل برادرش مصطفی را نداد بنابراین سنت قدیمی برادر کشی در زمان وی خاتمه یافت. این امر بیشتر می تواند به سبب کم سنی احمد باشد. در آن زمان او هنوز به سنی نرسیده بود که بتواند فرزندی از خود داشته باشد و مصطفی نیز تنها گزینه پادشاهی پس از او بود. قتل برادرش می توانست میراث خاندان را به خطر بیاندازد همین دلایل بود که باعث نجات  برادرش از مهلکه مرگ شد.

چهره سلطان احمد در ۱۳ سالگی زمانی که به سلطنت رسید

در ابتدای دوران سلطنت احمد قدرت و کفایت لازم را از خود نشان داد اگرچه بعدها خلاف این موضوع را ثابت کرد.جنگ هایی که او به ترتیب در مجارستان و ایران انجام داد پایان نامطلوبی برای امپراطوری عثمانی داشت. و باعث از دست رفتن قدر و منزلت امپراطوری به موجب  معاهده Zsi va o ok  که در سال ۱۶۰۶ امضا شد پرداخت خراج سالیانه اتریش به امپراطوری عثمانی لغو شد.پس از شکست سنگین در جنگ عثمانی- صفوی  (۱۶۰۳–۱۸) در برابر کشور رقیب و همسایه (ایران) امپراطوری صفویه به رهبری شاه عباس کبیر، گرجستان، جمهوری آذربایجان و دیگر سرزمین های وسیع در قفقاز در معاهده ناصوح پاشا Nasuh Pasha در سال ۱۶۱۲ به ایران بازگردانده شد. همان مناطق بزرگی از غرب ایران که قبلاً طی جنگهای سال های (۱۵۷۸–۹۰) عثمانی- صفوی به دست عثمانی ها افتاده بود. مرزهای جدید مجدداً مطابق آنچه در معاهده صلح آماسیه در سال ۱۵۵۵ تعیین شده بود مشخص شد.عکس زیر (ترسیم شده توسط توماس هربت Thomas He be در سال ۱۶۲۷)

شاه عباس ایران

جنگ عثمانی ها و صفوی ها در سال ۱۶۰۴ تا ۱۶۰۶

پس از بر تخت نشستن، احمد اول، شخصی به نام یوسف سینان پاشا Cigalazade Yusuf Si a Pasha را به عنوان فرمانده ارتش مناطق شرقی انتخاب کرد. ارتش وی در تاریخ ۱۵ ژوئن ۱۶۰۴ از قسطنطنیه به راه افتاد. اما این اقدام بسیار دیر صورت گرفت و زمانی که ارتش وی در تاریخ ۸ نوامبر ۱۶۰۴ به مرزهای شرقی رسید ، سپاه پادشاه صفوی، ایروان Ye eva را فتح کرده و وارد ایالت کارس Ka s Eyale , شده بود و عثمانی ها تنها می توانستند جلوی آنها را در ایالت آخالتسیخه Akhal sikhe بگیرند.علیرغم شرایط  مساعد  برای جنگ سینان پاشا تصمیم گرفت که زمستان را در شهر وان Va بماند اما بعداً به دلیل مواجه با حمله غریب الوقوع پادشاه صفوی به سمت ارزروم  E zu um به راه افتاد. این امر موجب آشوب سربازان و عملا  هدر رفتن یک سال بدون نتیجه و پیروزی برای عثمانی ها شد.در سال ۱۶۰۵ سینان پاشا به سمت تبریز پیشروی کرد، اما سپاه توسط فردی به نام کوزه صفر پاشا Köse Sefe Pasha، بیگلربیگی (یکی از منصب‌های لشکری در ایران از قرن هفتم تا دوازدهم هجری، به معنی حاکم و فرمانده نظامی ایالات بزرگ و سرحدها و گاه فرمانده کل قوا گفته میشده است ) شهر ارزروم  تضعیف شد. زیرا کوزه صفر از سپاه سینان جدا شد و مستقلاً به راه افتاد اما توسط سپاه صفوی اسیر شد. ارتش عثمانی از ارومیه عقب نشینی کرد و مجبور به فرار ابتدا به وان و سپس دیاربکر Diya bakı شدند. در این هنگام سینان پاشا شعله یک شورش را با قتل بیگلربیگی حلب، حسین پاشا Ca bula oğlu Hüseyi Pasha که برای کمک به سپاهیان آمده بود، به این بهانه که دیر رسیده است، روشن کرد.سینان پاشا خیلی زود خود را به کشتن داد و ارتش صفوی توانست شهرهای گنجه Ga ja، شیروان Shi va و شاماخی Shamakhi در آذربایجان را تصرف کند.

جنگ با اتریشی ها ۱۶۰۴ تا ۱۶۰۶

وزیر اعظم مالکوچ علی پاشا Malkoç Ali Pasha در ۳ ژوئن ۱۶۰۴ به جبهه غربی از قسطنطنیه لشگرکشی کرده و وارد بلگراد Belg ade شد اما در آنجا در گذشت، بنابراین لالا محمد پاشا Lala Mehmed Pasha به عنوان وزیر اعظم و فرمانده سپاه غرب انتخاب شد. تحت فرماندهی محمد پاشا سپاه غربی توانست شهرهای  پست Pes و واج  Vác مجارستان را تصرف کند اما به دلیل طولانی شدن محاصره و شرایط نامساعد آب و هوا که موجب نارضایتی سربازان را فراهم آورده بود نتوانست اشترگوم Esz e goma را فتح کند.در این زمان پادشاه ترانسیلوانیا T a sylva ia، استفان بوسکای S ephe Bocskay که برای استقلال کشورش تلاش می کرد و قبلاً نیز از هابسبورگ Habsbu gs  حمایت کرده بود یک درخواست کمک  به شهر پورت فرستاد. با قول کمک از طرف عثمانی ها نیروهای وی به ارتش عثمانی در بلگراد Belg ade پیوستند.با کمک آنها ارتش عثمانی توانست اشتروگوم Esz e gom را در ۴ نوامبر ۱۶۰۵ تصرف کند. استفان بوسکای  نیز با کمک عثمانی ها شهر نوه زامکی Nové Zámky را تصرف کرد و نیروهای تحت فرمان تیریاکی حسن پاشا Ti yaki Hasa Pasha شهرهای وسپریم Veszp ém و پالوتا Palo a را تصرف کردند. سرخوش ابراهیم  پاشا Sa hoş İb ahim Pasha  بیگلربیگی شهر نادکانیژا Nagyka izsa به منطقه ایستریا Is ia (بزرگ‌ترین شبه‌جزیره در دریای آدریاتیک است.) اتریش حمله  کرد.به هر حال با بروز شورش جلالی در آناتولیا A a olia  که از همیشه خطرناک تر بود و شکست در مرزهای شرقی محمد پاشا به قسطنطیه فراخوانده شد. محمد پاشا به طور ناگهانی درحالیکه برای رفتن به سمت شرق آماده می شد درگذشت و بعد از او کویوچو مراد پاشا  Kuyucu Mu ad Pasha (وزیر اعظم ) در خصوص عهدنامه Zsi va o ok به مذاکره پرداخت که منجر به لغو ۳۰٫۰۰۰ دوکاست غرامت سالیانه ای شد که اتریشی ها هر سال به عثمانی ها پرداخت می کردند و در آن امپراطور اتریش مقامی برابر با امپراطور عثمانی پیدا کرد شورش جلالی تاثیر مهمی در پذیرش شرایط این عهدنامه از سوی عثمانی ها داشت و از نشانه های پایان نفوذ عثمانی ها در اروپا بود.

شورش جلالی

نارضایتی از جنگ با اتریشی ها و مالیاتهای سنگین و ضعف ارتش عثمانی باعث اوج گیری شورش جلالی در دوران سلطتنت احمد اول شدند. تاویل احمد Tavil Ahmed خیلی زود یک شورش را پس از تاجگذاری احمد اول و شکست ناصوح پاشا، بیگلربیگی آناتولیا و علی پاشا Kecdeha Ali Pasha آغاز کرد. در سال ۱۶۰۵ به تاویل احمد پیشنهاد بیگلربیگی شهرزور Shah izo داده شد تا به شورش وی خاتمه داده شود اما بلافاصله پس ازآن وی اقدام به فتح هارپوت Ha pu کرد. پسرش محمد با یک حکم جعلی حکومت بغداد را به دست آورد و سپاهیان ناصوح پاشا را که برای سرکوب وی لشکرکشی کرده بودند را شکست داد.در این میان علی پاشا نیروهای خود را با نیروهای دروز D uze (دُروز یک انجمن یا فرقه مذهبی بر پایه علوم خفیه و یکتاپرستی است) شیخ مانویلو فخرالدین Sheikh Ma’ oğlu Fah eddi  متحد کرد تا سیف اوغلو یوسف Seyfoğlu Yusuf امیر شهر ترابلس لبنان T ipoli را شکست دهد. او برای بدست آوردن کنترل ناحیه آدانا Ada a به آنجا رفت و سپاهی تشکیل داد و به ضرب سکه پرداخت.  نیروهای او سپاه بیگلربیگی )فرماندار(حسین پاشا  Hüseyi Pashaی تازه منصوب شده را شکست دادند.وزیر اعظم بوشناک درویش محمد پاشا  Boş ak De vish Mehmed Pashaبه دلیل ضعفی که در مقابله با شورشیان جلالی از خود نشان داد اعدام شده و به جای او کویوچو مراد پاشا   Kuyucu Mu ad Pashaوزیر شد که وی نیز با نیروهایش به سمت سوریه حرکت کرد تا با وجود مشکلات فراوان نیروهای ۳۰ هزار نفری شورشیان را شکست دهد . وی در تاریخ ۲۴ اکتبر ۱۶۰۷ موفق به شکست شورشیان شد. درهمین حال او وانمود کرد که شورشیان آناتولی را عفو کرده است و شورشی به نام Kale de oğlu را که در مانیسا Ma isa و بورسا Bu sa فعال بود را به عنوان خان sa jakbey آنکارا منصوب کرد.بغداد در سال ۱۶۰۷ بازپس گرفته شد. علی پاشا به قسطنطنیه گریخت و از سلطان احمد تقاضای عفو کرد سلطان احمد نیز وی را به تیموشورا Timișoa a و بعدها به بلگراد فرستاد اما به واسطه بی کفایتی هایی که از خود نشان داد وی را اعدام کرد. در همین حال Kale de oğlu  که از سوی مردم آنکارا اجازه ورود به شهر را نداشت دوباره دست به شورش زد و به دست نیروهای مراد پاشا شکست خود و به ایران گریخت. پس از آن مراد پاشا برخی دیگر از شورشهای کوچک در مرکز آناتولیا را سرکوب کرده و با دعوت از سردسته شورشیان جلالی برای پیوستن به ارتش، آنها را نیز سرکوب کرد. بواسطه وحشیگری بی حد واندازه شورشیان جلالی تعداد زیادی از مردم روستاهای خود را ترک کرده و گریختند و روستاهای زیادی نیز تخریب شدند.برخی از فرماندهان ارتشی نیز این روستاهای دور افتاده را جزو اموال خود اعلام می کردند. این کارها باعث خالی شدن خزانه عثمانی از مالیات شد و در ۳۰ سپتامبر ۱۶۰۹ احمد اول با صدور نامه ای حقوق روستاییان را تضمین کرد و نسبت به آبادانی و بازسازی روستاهای متروکه اقدام کرد.

جنگ صفویه و عثمانی- صلح و تداوم

وزیراعظم جدید ناصوح پاشا خواستار جنگ با صفویان نبود. همچنین پادشاه صفوی نامه ای فرستاد مبنی بر اینکه وی خواستار امضای یک صلح نامه است و با امضای آن او سالانه ۲۰۰ بار ابریشم به قسطنطنیه خواهد فرستاد. در ۲۰ نوامبر ۱۶۱۲ ناصوح پاشا معاهده ای را امضا کرد که به موجب آن تمامی سرزمینهایی که طی جنگهای سالهای ۱۵۷۸ تا ۱۵۹۰ به دست عثمانی ها افتاده است به ایران بازگردانده شده و حدود مرزها به حالت قبلی خود در سال ۱۵۵۵ باز گردد.به هرحال این صلح با عدم ارسال ۲۰۰ بار ابریشم از سوی پادشاه ایران خاتمه یافت و در ۲۲ می ۱۶۱۵ وزیر اعظم اوکوز محمد پاشا Öküz Mehmed Pasha مکلف شد که مقدمات جنگ با ایران را فراهم کند. محمد پاشا جنگ را تا سال بعد از آن به تعویق انداخت و تا آن زمان صفویان خود را آماده ساخته و به گنجه حمله کردند. در آوریل ۱۶۱۶ محمد پاشا با سپاهی عظیم حلب را به قصد ایروان ترک کرد اما موفق به تصرف آن نشد و به ارزروم عقب نشینی کرد. او از سمت خود برکنار شد و داماد خلیل پاشا Dama Halil Pasha جایگزین وی شد. خلیل پاشا برای زمستان به دیاربکر Diya beki رفت و این در حالی بود که خان کریمه C imea ،چانیبک گیرای Ca ibek Gi ay به مناطق گنجه، نخجوان و جلفا حمله کرده بود.

کاپیتولاسیون و پیمان های تجاری

احمد اول پیمان های  تجاری را با انگلستان ، فرانسه و ونیز تمدید کرد. در جولای ۱۶۱۲ اولین قرارداد تجاری با هلند امضاء شد. او حق کاپیتولاسیون (سپردن حق رسیدگی قضایی جرایم اتباع خارجی به نمایندهٔ حقوقی دولت خارجی است؛ این حق اول بار در سده ۱۹ میلادی برای حمایت از کارگزاران دولت‌های استعماری از جانب دولت‌هایی مانند ایران داده شد. ) داده شده به فرانسوی ها را گسترش داد و تصریح کرد که بازرگانان اسپانیایی، پرتغالی، کاتالونیایی، راگوسایی ، ژنوی و آنکونایی و فلورانسی می توانند تحت پرچم فرانسه به تجارت بپردازند.

معماری و خدمات به اسلام

سلطان احمد مسجد سلطان احمد را ساخته است که ابر اثر سبک معماری عثمانی مسجد ایاصوفیه Ayasofya mosque است.خود سلطان احمد شخصاً در کلنگ زدن زمین مسجد با یک کلنگ ساخته شده از طلا حضور داشته و ساخت مجموعه مسجد را آغاز کرده  است. زمانیکه سلطان احمد پس از ساخت مسجد متوجه شد که تعداد مناره های این مسجد با تعداد مناره های مسجد اعظم مکه برابر است بسیار خشمگین شد.وی از این اشتباه  بسیارعصبانی و اندوهگین شده تا اینکه شیخ الاسلام به وی پیشنهاد کرد تا برای حل این مشکل مناره دیگری برای مسجد مکه بسازد. سلطان احمد با خوشحالی مشغول بازسازی کعبه برای یازدهمین بار شد که در آن زمان توسط سیلاب خساراتی به آن وارد شده بود. او معمارانی از استانبول به آنجا فرستاد و دستور داد تا ناودانی از طلا برای آن بسازند تا آب پشت بام کعبه را  هنگام سیل جمع آوری کرده و مانع از خسارت به ساختمان کعبه شود این کار با موفقیت انجام شد.مجدداً در زمان سلطان احمد بود که یک شبکه فلزی داخل چاه زمزم در مکه کار گذاشته شد. قراردادن این شبکه فلزی در حدود سه فوت پایین تر از سطح آب به این دلیل بود که برخی افراد خوش باور و ساده لوح تصور می کردند که اگر در چاه زمزم بپرند مرگی قهرمانانه خواهند داشت و شهید محسوب می شوند.در مدینه شهر حضرت محمد (ص)، یک منبر جدید از مرمر سفید از استانبول ارسال و در مسجد حضرت رسول جایگزین منبر قدیمی شد. همچنین مشهور است که سلطان احمد دو مسجد دیگر در اشکودار ناحیه آسیایی استانبول ساخته است که در هر صورت هیچ کدام از آنها باقی نمانده اند.سلطان احمد تاجی داشت با ردپای حضرت محمد که همیشه در روزهای جمعه و اعیاد آن را بر سر می گذاشت و این تاج نمونه بارز محبت وی به حضرت رسول در تاریخ عثمانی است.

در داخل تاج شعری بدین مضمون حک شده است:

اگر می توانستم مانند عمامه تو را همیشه بر سر بگذارم، اگر می توانستم در همه حال تو را همراه خود داشته باشم مانند تاجی بر سرم ، جای پای محمد رسول الله را که نقش و نگاری زیبا دارد. احمد صورتش را بر روی جای پای آن گل رز می کشد.

نقاشی از چهره احمد سلطان

زندگی شخصی سلطان احمد

مادر احمد اول والده حندان سلطان بود که اصلیتی یونانی داشت و نام اصلی وی هلنا بود. احمد در کاخ مانیسا به دنیا آمد و در سال ۱۶۰۳ در سن ۱۳ سالگی جانشین پدرش محمد سوم ( که از سال۱۵۹۵ تا ۱۶۰۳ امپراطور عثمانی بود) شد. او به سنت برادر کشی در خاندان عثمانی خاتمه داد و به برادرش مصطفی اجازه داد تا همراه با مادر بزرگش صفیه سلطان در کاخ قدیمی زندگی کند. وی به مهارت در شمشیر بازی، شاعری ، اسب سواری و صحبت کردن به چندین زبان مشهور است. یکی از عموهای گم شده احمد به نام یحیی Yahya در سال ۱۶۰۳ که امکان به تخت نشستنش فراهم شد،از سلطان شدن ابراز تنفر کرد و عمر خود را صرف طرح ریزی برای تبدیل شدنش به یک سلطان کرد.احمد یک شاعر بود و اشعار سیاسی و غزلهای بسیاری تحت عنوان باهتی Bah i سروده است. اما در عین طرفداری از شعر و شاعری با رشته های هنری ناسازگاری داشت و مانند پدرش از نقاشی  مینیاتور که در آن زمان رایج بود غفلت می کرد. نقاشی های مینیاتوری ارتباط عمیقی با باورهای مذهبی داشته و صحنه هایی از زندگی را به شکلی هنرمندانه به تصویر می کشد هنری که شاید در زیبایی با هنر آفرینش آفریدگار رقابت می کند.بر این اساس احمد خطاطان، ادیبان و عابدان را تشویق و سرپرستی می کرد. از این رو به خوشنویسان دستور داد تا روی کتابی با عنوان جوهر وجود گذشتگان کار کرده و آن را خطاطی کنند. او همچنین سعی داشت تا پیروی از قوانین و سنتهای اسلامی را رواج داده و سعی در بازگرداندن قوانین قدیمی اسلام مثل منع مصرف الکل داشت و سعی داشت تا در نماز جمعه شرکت کرده به نحو صحیحی به افراد فقیر صدقه دهد.او همچنین مسئول از بین بردن ساعت موزیکالی بود که الیزابت اول ملکه انگلستان در زمان پدر احمد آن را به کاخ هدیه داده بود و دلیل آن این بود که وی با هنرهای تجسمی که در تضاد با اعتقادات مذهبی وی بود مخالفت داشت یا اینکه ساعت اهدایی را به عنوان نمادی از  نفوذ قدرت غربیها می پنداشت.

مرگ سلطان احمد

احمد به دلیل ابتلا به بیماری تیفوس و خونریزی معده در سال ۱۶۱۷ درگذشت.

محل دفن سلطان احمد

ازدواج و فرزندان سلطان احمد

–  ماه پیکرکوسم سلطان، در اصل به نام آناستازیا، یونانی، دختر یک کشیش در جزیره TINOS بود.-  ماه فیروز خدیجه سلطان Mahfi uz Ha ice Sul a

پسران سلطان احمد

–  عثمان دوم Osma II (3 نوامبر ۱۶۰۴- ۲۰ می ۱۶۲۲) از ماه فیروز سلطان-  شاهزاده محمد Şehzade Mehmed (8 مارچ ۱۶۰۵- قتل ۱۲ ژانویه ۱۶۲۱)  از کوسم سلطان-  شاهزاده اوران Şehzade O ha (1609-1612)-  شاهزاده جهانگیر Şehzade Ciha gi (تولد و مرگ سال ۱۶۰۹)-  شاهزاده سلیم Şehzade Selim (27 ژوئن ۱۶۱۱- ۲۷ جولای ۱۶۱۱)-  مراد چهارم Mu ad IV (2627 جولای ۱۶۱۲-۸ فوریه ۱۶۴۰) از کوسم سلطان-  شاهزاده حسن Şehzade Hasa (25 نوامبر ۱۶۱۲-۱۶۱۵)-  شاهزاده بایزید Şehzade Bayezid (دسامبر ۱۶۱۲- قتل در ۲۷ جولای ۱۶۳۵) –  شاهزاده حسین Şehzade Hüseyi (14 نوامبر ۱۶۱۳ -۱۶۱۷)-  شاهزاده قاسم Şehzade Kasim (اوایل ۱۶۱۴- ۱۷ فوریه ۱۶۳۸) از کوسم سلطان-  شاهزاده سلیمان Şehzade Suleima (5 نوامبر ۱۶۱۵- قتل ۲۵ جولای ۱۶۳۵) از کوسم سلطان-  شاهزاده ابراهیم Ib ahim I (5 نوامبر ۱۶۱۵- ۱۸ آگوست ۱۶۴۸) از کوسم سلطان

دختران سلطان احمد

– عایشه سلطان Ayşe Sul a (اواخر ۱۶۰۵-می ۱۶۵۷) از کوسم سلطان- فاطما سلطان Fa ma Sul a (1606-1670) از کوسم سلطان- حندان سلطان Ha da Sul a (متولد سال ۱۶۰۷)- حاتیک سلطان Ha ice Sul a (1608 تا ۱۶۱۰)- گورهان سلطان Gevhe ha Sul a (1608 تا ۱۶۶۰) از کوسم سلطان- هانزاده سلطان Ha zade Sul a (1609 تا ۲۱ سپتامبر ۱۶۵۰) از کوسم سلطان- اسما سلطان Esma Sul a (تولد و مرگ در سال ۱۶۱۲)- زاهده سلطان Zahide Sul a a (تولد قبل از نوامبر ۱۶۱۳ و مرگ ۱۶۲۰)- برناز آتیک سلطان Bu az A ike Sul a (1614 تا ۱۶۷۴ ) از کوسم سلطان- زینب سلطان Zey ep Sul a (1617 تا ۱۶۱۹)- عابیده سلطان Abide Sul a ( که در حالیکه مادرش مرده بود به دنیا آمد ۱۶۱۸ تا ۱۶۷۵)

میراث سلطان احمد

امروزه  از احمد اول بیشتر به خاطر بنای مسجد سلطان احمد یاد می شود ( که به مسجد آبی نیز معروف است)، این مسجد یکی از شاهکارهای معماری اسلامی است. به مناطق حوالی مسجد امروزه منطقه سلطان احمد می گویند. احمد در قصر توپکاپی در استانبول درگذشت و جسد وی در آرامگاهی درست بیرون دیوارهای این مسجد معروف به خاک سپرده شده است.در سال ۲۰۱۵ سریال تلویزیونی به نام دوران شکوه : کوسم در ترکیه ساخت شد که نقش سلطان احمد را بازیگر ترک اکین کوچ ایفا می کند.

اکین کوچ بازیگر نقش سلطان احمد

تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغseemo gh.comcul u eاختصاصی سیمرغ

سرگذشت احمد یکم مهربان‌ترین پادشاهان عثمانی

احمد یکم، فرزند محمد سوم از همسرش خندان سلطان، چهاردهمین سلطان و خلیفهٔ عثمانی بود.

سلطان احمد یکی از مهربان‌ترین پادشاهان عثمانی بود که از کشتن برادرش مصطفی یکم دست کشید. او ارادت خاصی به پیامبر اسلام و خاندانش داشت. احمد یکم پس از درگذشت پدرش محمد سوم در ۲۲ دسامبر ۱۶۰۳میلادی (سیزده یا پانزده سالگی) به حکومت رسید و تا مرگش در ۲۲ نوامبر ۱۶۱۷ (۲۸ یا ۲۹ سالگی) سلطنت داشت.

سلطان احمد با وجود سن کم و کوتاهی مدت حکومت، از سلاطین بزرگ عثمانی شمرده می‌شود. او سلطانی سازنده وصف می‌شود که به ساختن بناها و مسجدها همّت می‌گماشت که مشهورترین آن‌ها، مسجدی در استانبول است که به نام خودش شهرت یافته که از نمادهای هنر معماری اسلامی می‌باشد. همچنین به بازسازی بناهای زیارتگاه‌ها پرداخت، مانند بهکرد بنای کعبه، تجدید بنای زادگاه فاطمه زهرا.

او همچنین مبالغ بسیاری به حجاز برای انفاق بر مستمندان می‌فرستاد. سلطان احمد حامی علم و علما نیز وصف شده‌است، او را «دوستدار اهل بیت» و «متمسک به سنت و تقوا» نیز نامیده‌اند. احمد یکم در امور سیاسی نیز، شدید رفتار بوده‌است. او همچنین به سوارکاری و پرتاب نیزه علاقه داشته‌است. به ادبیات نیز پرداخت و خود شاعری بود که به زبان‌های ترکی و عربی سرود.

احمد اول با شاه عباس عهدنامه صلح بست و سلطه صفویان را بر آذربایجان و قفقاز به رسمیت شناخت. احمد اول همچنین نبرد با نیروهای هابسبورگ را پایان داد و در معاهده زیتواتوروک خراجگزاری اتریش به دولت عثمانی را لغو کرد. احمد اول از محمدآقا شاگرد معمار سنان خواست که مسجدی در مقابل مسجد ایاصوفیه در استانبول بنا کند؛ این مسجد امروزه به مسجد سلطان احمد معروف است. احمد اول در سال ۱۶۱۷ در اثر ابتلا به بیماری تیفوس در گذشت. سلطان احمد نخستین سلطان بعد از سلیمان قانونی بود که به امور دولت و مملکت رسیدگی می‌کرد زیرا پیشینیان خود مانند پدربزرگش مراد سوم و پدر خود محمد سوم که به اداره حکومت و مملکت داری اهمیتی نمی‌دادند و این گونه مسائل را به مادرانشان می‌دادند و زنان را عملاً در سلطنت شریک حکومت خود می‌ساختند.

همسران

پسران

دختران

در فرهنگ عامه

مجموعه تلویزیونی ساخت سال ۲۰۱۵ قرن با شکوه کوسم، به زندگی احمد یکم می‌پردازد.

جنگ صفویه و عثمانی- صلح و تداوم

وزیراعظم جدید ناصوح پاشا خواستار جنگ با صفویان نبود. همچنین پادشاه صفوی نامه ای فرستاد مبنی بر اینکه وی خواستار امضای یک صلح نامه است و با امضای آن او سالانه ۲۰۰ بار ابریشم به قسطنطنیه خواهد فرستاد. در ۲۰ نوامبر ۱۶۱۲ ناصوح پاشا معاهده ای را امضا کرد که به موجب آن تمامی سرزمینهایی که طی جنگهای سالهای ۱۵۷۸ تا ۱۵۹۰ به دست عثمانی ها افتاده است به ایران بازگردانده شده و حدود مرزها به حالت قبلی خود در سال ۱۵۵۵ باز گردد.

به هرحال این صلح با عدم ارسال ۲۰۰ بار ابریشم از سوی پادشاه ایران خاتمه یافت و در ۲۲ می ۱۶۱۵ وزیر اعظم اوکوز محمد پاشا Öküz Mehmed Pasha مکلف شد که مقدمات جنگ با ایران را فراهم کند. محمد پاشا جنگ را تا سال بعد از آن به تعویق انداخت و تا آن زمان صفویان خود را آماده ساخته و به گنجه حمله کردند. در آوریل ۱۶۱۶ محمد پاشا با سپاهی عظیم حلب را به قصد ایروان ترک کرد اما موفق به تصرف آن نشد و به ارزروم عقب نشینی کرد. او از سمت خود برکنار شد و داماد خلیل پاشا Dama Halil Pasha جایگزین وی شد. خلیل پاشا برای زمستان به دیاربکر Diya beki رفت و این در حالی بود که خان کریمه C imea ،چانیبک گیرای Ca ibek Gi ay به مناطق گنجه، نخجوان و جلفا حمله کرده بود.

معماری و خدمات به اسلام

سلطان احمد مسجد سلطان احمد را ساخته است که ابر اثر سبک معماری عثمانی مسجد ایاصوفیه Ayasofya mosque است.خود سلطان احمد شخصاً در کلنگ زدن زمین مسجد با یک کلنگ ساخته شده از طلا حضور داشته و ساخت مجموعه مسجد را آغاز کرده  است. زمانیکه سلطان احمد پس از ساخت مسجد متوجه شد که تعداد مناره های این مسجد با تعداد مناره های مسجد اعظم مکه برابر است بسیار خشمگین شد.

وی از این اشتباه  بسیارعصبانی و اندوهگین شده تا اینکه شیخ الاسلام به وی پیشنهاد کرد تا برای حل این مشکل مناره دیگری برای مسجد مکه بسازد. سلطان احمد با خوشحالی مشغول بازسازی کعبه برای یازدهمین بار شد که در آن زمان توسط سیلاب خساراتی به آن وارد شده بود. او معمارانی از استانبول به آنجا فرستاد و دستور داد تا ناودانی از طلا برای آن بسازند تا آب پشت بام کعبه را  هنگام سیل جمع آوری کرده و مانع از خسارت به ساختمان کعبه شود این کار با موفقیت انجام شد.

مجدداً در زمان سلطان احمد بود که یک شبکه فلزی داخل چاه زمزم در مکه کار گذاشته شد. قراردادن این شبکه فلزی در حدود سه فوت پایین تر از سطح آب به این دلیل بود که برخی افراد خوش باور و ساده لوح تصور می کردند که اگر در چاه زمزم بپرند مرگی قهرمانانه خواهند داشت و شهید محسوب می شوند.

در مدینه شهر حضرت محمد (ص)، یک منبر جدید از مرمر سفید از استانبول ارسال و در مسجد حضرت رسول جایگزین منبر قدیمی شد. همچنین مشهور است که سلطان احمد دو مسجد دیگر در اشکودار ناحیه آسیایی استانبول ساخته است که در هر صورت هیچ کدام از آنها باقی نمانده اند.سلطان احمد تاجی داشت با ردپای حضرت محمد که همیشه در روزهای جمعه و اعیاد آن را بر سر می گذاشت و این تاج نمونه بارز محبت وی به حضرت رسول در تاریخ عثمانی است.

زندگی شخصی سلطان احمد

مادر احمد اول والده حندان سلطان بود که اصلیتی یونانی داشت و نام اصلی وی هلنا بود. احمد در کاخ مانیسا به دنیا آمد و در سال ۱۶۰۳ در سن ۱۳ سالگی جانشین پدرش محمد سوم ( که از سال۱۵۹۵ تا ۱۶۰۳ امپراطور عثمانی بود) شد. او به سنت برادر کشی در خاندان عثمانی خاتمه داد و به برادرش مصطفی اجازه داد تا همراه با مادر بزرگش صفیه سلطان در کاخ قدیمی زندگی کند. وی به مهارت در شمشیر بازی، شاعری ، اسب سواری و صحبت کردن به چندین زبان مشهور است. یکی از عموهای گم شده احمد به نام یحیی Yahya در سال ۱۶۰۳ که امکان به تخت نشستنش فراهم شد،از سلطان شدن ابراز تنفر کرد و عمر خود را صرف طرح ریزی برای تبدیل شدنش به یک سلطان کرد.

احمد یک شاعر بود و اشعار سیاسی و غزلهای بسیاری تحت عنوان باهتی Bah i سروده است. اما در عین طرفداری از شعر و شاعری با رشته های هنری ناسازگاری داشت و مانند پدرش از نقاشی  مینیاتور که در آن زمان رایج بود غفلت می کرد. نقاشی های مینیاتوری ارتباط عمیقی با باورهای مذهبی داشته و صحنه هایی از زندگی را به شکلی هنرمندانه به تصویر می کشد هنری که شاید در زیبایی با هنر آفرینش آفریدگار رقابت می کند.

بر این اساس احمد خطاطان، ادیبان و عابدان را تشویق و سرپرستی می کرد. از این رو به خوشنویسان دستور داد تا روی کتابی با عنوان جوهر وجود گذشتگان کار کرده و آن را خطاطی کنند. او همچنین سعی داشت تا پیروی از قوانین و سنتهای اسلامی را رواج داده و سعی در بازگرداندن قوانین قدیمی اسلام مثل منع مصرف الکل داشت و سعی داشت تا در نماز جمعه شرکت کرده به نحو صحیحی به افراد فقیر صدقه دهد.

او همچنین مسئول از بین بردن ساعت موزیکالی بود که الیزابت اول ملکه انگلستان در زمان پدر احمد آن را به کاخ هدیه داده بود و دلیل آن این بود که وی با هنرهای تجسمی که در تضاد با اعتقادات مذهبی وی بود مخالفت داشت یا اینکه ساعت اهدایی را به عنوان نمادی از  نفوذ قدرت غربیها می پنداشت.

مرگ سلطان احمد

احمد به دلیل ابتلا به بیماری تیفوس و خونریزی معده در سال ۱۶۱۷ درگذشت.

سلطان احمد فرزند کیست