اشعار ولادت امام علی سازگار
اشعار ولادت امام علی سازگار
اشعارولادت حضرت علی (ع)استاد سازگار – نغمه های اهل بيت (ع)مداح حميد مهديزاده – استان گيلان

اشعارولادت حضرت علی (ع)استاد سازگار
اشعارولادت حضرت علی (ع)استاد سازگار
کعبه حلول نور مبارک به دامنت
پیراهن سیاه برون آر از تنت
امشب تویی و حسن خداوند ذوالمنت
آمد زمان سورۀ توحید خواندنت
بت ها سرود نور بخوانید با علی
ای سنگ های کعبه بگویید یاعلی
امشب حرم به عرش خدا ناز می کند
آغوش خود برای علی باز می کند
آهنگ یاعلی ست که آغاز می کند
راز نگفته با علی ابراز می کند
ای کعبه باز زندگی از سر گرفته ای
جان محمد است که در بر گرفته ای
این طفل نیست شیر خداوند اکبر است
این روی حی سرمد و پشت پیمبر است
این دست داور است که برخلق یاور است
این صاحب لوای خدا روز محشر است
ای کعبه این علی ست حضورش قیام کن
میلاد حیدر است به حیدر سلام کن
بنت اسد تو مادر جان محمدی
امشب به خانۀ پسر خویش سر زدی
تو میهمان خاص خداوند سرمدی
ام الا ئمه مادر کعبه خوش آمدی
ای کعبه ازولادت طفل تو منجلی
این خانه را خلیل بنا کرده بر علی
باز آ که آرزوی حرم را برآوری
باز آ که از برای حرم حیدر آوری
باز آ که باز بت شکن دیگر آوری
باز آ که آفتاب خدا منظر آوری
باز آ که کعبه را پسرت سرفراز کرد
این خانه برخوش آمد توسینه باز کرد
بنهاد پا به خانه معبود با علی
در هرنفس قدم به قدم گفت یا علی
بت ها صدا زدند همه یک صدا علی
از چاررکن گشت بلند این ندا علی
یک لحظه ماه فاطمه برقع زرو گرفت
تا صبح روز حشر حرم آبرو گرفت
ای کعبه از ولادت تو محترم علی
ای حرمت تو کرده حرم را حرم علی
وقتی به چشم کعبه نهادی قدم علی
کعبه به بام عرش خدا زد علم علی
سوگند می خورم به خداوند یا علی
کز عرش برتراست ی و ازکعبه افضلی
حج وزکوة صوم و صلوة قیام تو
حمد و رکوع سجده تشهد قیام تو
زمزم تو سعی هم تو صفا تو مقام تو
تکبیر تو طواف تو بیت الحرام تو
این نکته از نبی شده اعلام یا علی
اصلا تویی تمامی اسلام یا علی
ای جبرئیل بهر تو آورده ذوالفقار
برلیلة المبیت تو حق کرده افتخار
کرده به راه ختم رسل جان خود نثار
تو یار یار بودی از اول نه یار غار
تو بردفاع ختم رسل پا فشرده ای
دور رسول گشته نود زخم خورده ای
آن مدعی که چون بز کوهی فرارکرد
ننگ فراررا به جهاد اختیار کرد
ترک نبی به معرکۀ کارزار کرد
خودرا نهان به پیچ و خم کوهسار کرد
می دید رزم تو زیسارو یمین علی
می گفت بر شجاعت تو آفرین علی
بافخر کائنات برادر فقط تویی
درروز حشر ساقی کوثر فقط تویی
اسلام شاهد است که حیدر فقط تویی
والله جانشین پیمبر فقط تویی
آنان که مدعی مقام پیمبرند
از خاک قنبر تو در این عرصه کمترند
هرگز کسی به غیرتو حیدر نمی شود
مرد فرار فاتحح خیبر نمی شود
بیگانه با رسول برادر نمی شود
جز تو به شهر علم کسی در نمیشود
بگذار تا رود به سر دارها سرم
من خاک پای میثم تمار حیدرم
سازگار
*****
کعبه امشب در تو مرآت هوالله آمدهآفتاب طلعت معبود با ماه آمدهروح شو سر تا قدم آغوش جان را باز کنخانه زینت کن که صاحبخانه از راه آمدهبا تمام رکنهایت ذکر یا حیدر بگوصبح امیدت در آغوش سحرگاه آمدهخشت خشت کعبه را آید به گوش این زمزمهمـادرِ جـان محمّـد اُدخلی یا فاطمهالله الله ای حرم امشب تماشایی شدیبود قدرت گم ولی امشب شناسایی شدیبا امیرالمؤمنین از انبیا و اولیادل ربودی همچنان گرم دلآرایی شدینور زهرا ریخته از عرش اعلا بر سرتپای تا سر غرق در انوار زهرایی شدیفاطمه، روشنگر اهل یقین آوردهایمرحبا با خود امیرالمؤمنین آوردهایای حرم! مرآت ربالعالمین است این پسرجان احمد، روح قرآن، رکن دین است این پسرظاهراً یک کودک نوزاد میبینی ورادر حقیقت مرشد روحالامین است این پسرمؤمنین از چار سو دور حرم گردید جمعای همه مؤمن امیرالمؤمنین است این پسردیده روشن ای حَجر ای حِجر ای رکن ای مقامیک صـدا بـا همدگـر گویید یا حیدر سلاممیرود امشب به بام آسمان نور از حرمبا گل لبخند روید جای گل، حور از حرمکوههای مکه بگرفتند ذکر «یا علی»در زمین برخواسته تا آسمان شور از حرمتا خدا از میهمان خود پذیرایی کندای همه اهل حرم دور از حرم دور از حرمکعبه میگوید که دور کعبه را خلوت کنیدحلقهحلقه با هم از مولا علی صحبت کنیدسنگهای مشعر امشب ذکرشان«یا حیدر» استهم صفا هم مروه امشب سعیشان با حیدر استچار رکن کعبه افتادند بر پای علیدر درون بیت حتی ذکر بتها حیدر استنقش بسته روی هر سنگ حرم با خط نورمیهمان ذات پاک حقتعالی حیدر استخالق دادار خلوت کرده امشب با علییا علی و یا علی و یا علی و یا علـیکعبه سینه چاک کن تا حیدر آید از حرمجان ختمالمرسلین با مادر آید از حرممرتضی از کعبه میآید برون باور کنیدروی دست آمنه، پیغمبر آید از حرمگر نبودی کفر، میگفتم به جرأت این کلامدر لباس بنده حی داور آید از حرماهل مکه وجه ربالعالمین را بنگریدمؤمنین روی امیرالمؤمنین را بنگریدعیسی مریم بیا جان پیمبر را ببینچشم شو سر تا قدم روح مصور را ببینمریم امشب بوسه برگیر از جبین فاطمهعزت اقبال آن فرخنده مادر را ببینفاطمه بنت اسد امشب شدی امالاسدبرفراز دست، شیر حی داور را ببینمیسزد امشب به کعبه ناز بر مریم کنیناز بـر آدم فروشـی، فخـر بـر عالم کنییا محمّد یا محمّد! جان جانت آمدهای سراپا روح، میلاد روانت آمدهذوالفقار نصرتت گردیده بیرون از غلافهمره بنت اسد شیر ژیانت آمدهجانشین و بن عم و فرماندۀ کل قواسید و مولای کل خاندانت آمدهاذن ده تا از دهان گوهـر فشانـد در برتگرچه خود قرآن بوَد قرآن بخواند در برتای سراپا عضو عضوت آیت محکم علیمهر تو آب حیات عالم و آدم علیهم تو خود عبد رسولالله خواندی خویش راهم خداوندیت داده خالق عالم علیجز تو و احمد که یک جانید با هم در دو تنانبیا آرند در پیش جلالت کم علیپیشتـر از صبـح خلقت بـا محمّـد زیستیای علی گر تو محمّد نیستی، پس کیستی؟گر نمیدیدم که پیشانی نهادی بر زمینفاش میگفتم خدایی یا امیرالمؤمنینهر که هستم هر چه هستم، مهر تو دین من استدین همین است و همین است و همین است و همیندوستت دارم اگر سرتا به پا آلودهامدامن آلودهام دیدی دلم را هم ببیننیت و تکبیـر و تسبیح و قیام من توییگر به دوزخ هم روم گویم امام من توییتو کریم عالم استی و کرامت حق توستاختیار نار و جنت در قیامت حق توستدستگیری از تمام انبیا و اولیاچون کنی در عرصۀ محشر اقامت حق توستگر هزاران بار غصب امامت حق توستغاصب حق تو میداند امامت حق توستجانشین هـر دو دنیایـی رسولالله رانسبت هارون به موسایی رسولالله راچه شوی خانهنشین، چه برکشی تیغ از نیامچه بری نان یتیمان، چه به کفگیری زمامبه خدا و انبیا و اولیای او قسمتو امامی تو امامی تو امامی تو امامتو امیرالمؤمنینی یا امیرالمؤمنینجز به تو نام امیرالمؤمنین باشد حرامذکر آدم، ذکر خاتـم، ذکر عالم، نام توستخواندم و دیدم تمام نخل «میثم» نام توست
سازگار
*****
غرق در نور شدم پا تا سرتا زنم دم ز علی بار دگرقلم وحی بگیرید به دستبنویسید به قلبم حیدرروز اوّل به علی دادم دلمنم و مهر علی تا آخرگر چه نشناختمش یک لحظههمه عمر است مرا پیش نظرپیش تر زآن که بگویم مدحشهم قلم داد ندا هم دفتر:ها علیٌ بشرٌ کیف بشرربـّه فیـه تجلّا و ظهرآفتابی که فروغش همه جاستشهریاری که رفیق فقراستناشناسی که بوَد یار همهدردمندی که به هر درد دواستما چه قابل که فدایش گردیمآن که گردید فدایش زهراستجان عالم نه، بگو جان رسولشاه عالم نه، بگو عبد خداستوه چه عبدی که خدایی دارداز سوی حق به قضا و به قدرها علیٌ بشرٌ کیف بشرربـّه فیـه تجلّا و ظهرشهریار دو سرا کیست؟- علیهمنشین فقرا کیست؟- علیآن که یک عمر برای اسلامجان خود کرد فدا کیست علیآن که با دست یداللهیِ اوشد سر عمرو جدا کیست علیبر سر دوش نبی در کعبهآن که بگذاشته پا کیست علیاوست در ذات الهی ممسوساوست انسان ز انسان برترها علیٌ بشرٌ کیف بشرربـّه فیـه تجلّا و ظهرکیست این پای هوس را زنجیرکیست این تیر خدا در تقدیرشیر حق همدم اطفال یتیممرد اخلاص و دعا و شمشیربه امیری جهانش چه نیازآن که بر اژدر نفس است امیرزهد و تقوا و جهاد و ایثارشده هر چار به شأنش تفسیرنخلها گشته ز اشکش سیرابچاهها را زده آتش به جگرها علیٌ بشرٌ کیف بشرربـّه فیـه تجلّا و ظهرروز بر قلب سپاهی زده چاکشب نهد چهره به سجادۀ خاکروز خون میچکد از شمشیرششب کند اشک یتیمی را پاکروز بگرفته سر عمرو به دستشبش از خوف خدا بیم هلاکمیزند دور سرش بال زنانمرغ شب نغمۀ روحی بفداکآفرینش همه خوانند این بیتجن و انس و ملک و شمس و قمرها علیٌ بشرٌ کیف بشرربـّه فیـه تجلّا و ظهراین همه مهر و وفا یعنی چه؟صبر در سیل جفا یعنی چه؟فرق بشکافته بر قاتل خویشدادنِ سهم غذا یعنی چه؟آن حکومت به سماوات و زمیناین تواضع به گدا یعنی چه؟تیغ دادن به عدو در پیکاراز ره لطف و عطا یعنی چه؟بنگارید به هر ریگ روانبنویسید به هر برگ شجرها علیٌ بشرٌ کیف بشرربـّه فیـه تجلّا و ظهررکن ارکان جهان کیست؟- علیسِرّ پیدا و نهان کیست؟- علیآن که در بستر پیغمبر خفتاز پی دادن جان کیست علیآن که تا حشر، حکومت داردبه زمین و به زمان کیست علیآن که در پیکر پاک احمدبود چون روح و روان کیست علی«میثم» این است و جز این نیست بگوکه علی هست همان پیغمبرها علیٌ بشرٌ کیف بشرربـّه فیـه تجلّا و ظهر
سازگار
*****
عالم امشب به علی مینازدآدم امشب به علی مینازدهمگان دور حرم میگرددحرم امشب به علی مینازدلوح از نام علی زینت یافتقلم امشب به علی مینازدآسمان سوده جبین بر خاکشکعبـه گردیده گریبان چاکشزهی از دامن آباد حرمپیر خلقت شده نوزاد حرمیک علی در نگهش جلوه کندهر که هر لحظه کند یاد حرمعلی از روز ازل بود علیپس بگو آمده میلاد حرمحرم از خاک علی خلق شدهاو ز نــور ازلــی خلـق شدهمکه شد غرق تجلای علیکعبه محو قد و بالای علیبه همه خلق بگویید: خداگشته مشتاق تماشای علیحرمالله سراپا شده چشمدوخته چشم به سیمای علیچــار ارکـان حـرم زوارشمحو دیدار شده هر چارشاین همان جان رسولالله استجان و جانان رسولالله استنه فقط قاری قرآن گشتهبلکه قرآن رسولالله استدست و شمشیر خدا در پیکارشیر غران رسولالله استاحد و بدر و جمل پا بستشعلـم فتـح خـدا در دستشدر تن ختم رسل تاب علی استهمه تاریکی و مهتاب علی استوسعت ملک الهی بحری استکه در این بحر درّ ناب علی استناصر دین خدا، یار رسولفاتح خیبر و احزاب علی استمهر او دین رسولالله استجان شیرین رسولالله استرکن ارکان هدا کیست؟- علیصورت و چشم خدا کیست؟- علیآنکه در بستر پیغمبر خفتجان خود کرد فدا، کیست؟- علیآنکه با دست یداللهی اوعمرو افتاد ز پا، کیست؟- علیهمـه عالم بـه علی مینازدگو: خدا هم به علی مینازدعلی از روز ازل حیدر بودبا خدا همدم پیغمبر بوداز زمانی که زمان خلق شدههر زمان او به زمان رهبر بودبه همه عالم خلقت سوگندکه علی از همه عالم سر بودآنکــه ز آغــاز ولــی بــود ولیبه خدا شخص علی بود علیبه خدا دین خدای متعالبه تولای علی یافت کمالگر نخوانم ز علی کامم تلخگر نگویم ز علی نطقم لالبا علی بخت حقیقت در اوجبی علی روح عدالت پامالمهر او گر نبود توشۀ راههمه طاعات گناهند گناهروح من مرغ لب بام علی استکوثر جان من از جام علی استروز محشر چه هراسم ز جحیمآتش خشم خدا رام علی استبهترین ذکر علی نام خداستبهترین ذکر خدا نام علی استنام او زینت بابالله استمهر او روح کتابالله استای خداوند و خدا را بندهای به تیغ تو عدالت زندهبندۀ پیشتر از بگذشتهحجةالله پس از آیندهمهر، تا بندۀ کوی تو نشددر سماوات نشد تابندهدهر ظرف کرم توست علیحشر، زیر علم توست علیای در آغوش الهی جایتبر سر دوش محمّد پایتتو که هستی؟ تو که هستی؟ مولاکه فداییت شده زهرایتتو خدا نیستی اما ز خداگشته لبریز همه اعضایتنه فقط سینۀ ما از تو پر استوسعت ملک خدا از تو پر استتو ز مخلوق سری یا حیدرنَفسِ پیغامبری یا حیدربشر و این همه آثار خداتو چگونه بشری یا حیدرعمر تو بیشتر از ارض و سماستتو به آدم پدری یا حیدرآدم از خاک رهت آدم شدتا علـم در همـۀ عالـم شدای معطر ز گلت آب و گلمنامت آوای طپشهای دلممن و مدح تو خدا میدانداز تو تا صبح قیامت خجلممن چراغ همه جا خاموشمآتشی ده که کنی مشتعلمخـود ز پرونـدۀ خـود آگاهمهر چهام «میثم» این درگاهم
سازگار
*****
ای به خلق از خلق اولیٰ یا امیرالمؤمنینوی به جن و انس مولا یا امیرالمؤمنینخلق بیتو قطرۀ از هم جدا افتادهاندبا تو میگردند دریا یا امیرالمؤمنینکیست جز تو باء بسم الله رحمان الرحیمدر کتاب حق تعالی یا امیرالمؤمنیناز خدایی با خدایی تا خدایی در خداای خدا را عبد اعلا یا امیرالمؤمنیندر شب معراج بر گوشش رسید آوای توهر چه احمد رفت بالا یا امیرالمؤمنینطاعت کونین بی تو شعلهای از دوزخ استبس بوَد مهر تو ما را یا امیرالمؤمنینپیشتر از بودن ما ای همه چشم خداچشم بگشودی تو بر ما یا امیرالمؤمنینمن نمیدانم که هستی آنقدر دانم که هستخلق عالم بیتو تنها یا امیرالمؤمنینمن نمیدانم که هستی آنقدر دانم که گشتکشتۀ راه تو زهرا یا امیرالمؤمنینهرکه در محشر بوَد دستش به دامان کسیما تو را داریم فردا یا امیرالمؤمنینشک ندارم این که فردا دوستان خویش راخود کنی در حشر پیدا یا امیرالمؤمنیندر قفایت میدود چون سایه روز و شب نمازچون کنی رو در مصلا یا امیرالمؤمنیننی همین امروز دست خلق بر دامان توستانبیا گویند فردا یا امیرالمؤمنینای نگاهت بهتر از گلهای خندان بهشتسوی ما هم چشم بگشا یا امیرالمؤمنینتو وصی احمدی انصاف اگر دارد عدوبس بوَد «منکنت مولا» یا امیرالمؤمنینناز بر جنّت کند، آنکو کند با یک نگاهباغ حسنت را تماشا یا امیرالمؤمنینتا به دست دل بگیرم دامن مهر تو راپای بنْهادم به دنیا یا امیرالمؤمنیندوست دارم گر به باغ خلد هم سیرم دهندجز توأم نبوَد تمنّا یا امیرالمؤمنینبا تولای تو حتی در جحیمم گر برنداز جحیمم نیست پروا یا امیرالمؤمنینتا به روی دوش احمد پا نهادی در حرمیا علی گفتند بتها یا امیرالمؤمنیناین عجب نبوَد تواند کبریایی بخشدتقادر حی توانا یا امیرالمؤمنینبی تو فاء «فوق ایدیهم» ندارد نقطهایای تو بسم الله را «با» یا امیرالمؤمنینتو همه نادیدنیها را به چشمت دیدهایای خدا را چشم بینا یا امیرالمؤمنیندر همان آغوش مریم داشت نامت را به لبتا مسیحا شد مسیحا یا امیرالمؤمنینانّما و بلّغ و تطهیر در شأن تو بودبارها کردیم معنا یا امیرالمؤمنین«میثم» آلوده دامانم تو خود با یک نگاهپاک کن پروندهام را یا امیرالمؤمنین
سازگار
*****
امشب حرم خدا حرم شداز مقدم یار محترم شدکعبه شده محو و مات و مدهوشدیوار ز هم گشوده آغوشهر قطعة سنگ، کوه طوری استهر نخلة خشک، نخل نوری استدر زمزمههای آب زمزمآوای علی علی است هر دمای هجر، شب وصال تبریکمجد و شرف و جلال تبریکهر ریگ روان شده ثناگوبا ذکر علی علی علی هوسر زد ز صفا صفای مطلقای مرده بگو علی علی حقحوران همه جان به کف نهادنددر پشت مقام ایستادندبتهای حرم به سجده رفتندبا هم، دم یا علی گرفتندای کعبه زهی زهی سعادتمیلاد تو شد از این ولادتای کعبه سعادتت مبارکای بیت، ولادتت مبارکای دختر شیر، شیر زادیبر خلق جهان امیر زادیاین شیر خداست روی دستتشمشیر خداست روی دستتاین جان محمد است، مادرقرآن محمد است، مادرتو حامل نور سرمد استیتو مادر جان احمد استیبر خویش ببال مام کعبهطفل تو بُود امام کعبهنوزاد تو پیر کائنات استطفل تو امیر کائنات استروزی که نبود نام هستیمیکرد علی خداپرستیاز صبح ازل علی، علی بودپیوسته به هر ولی ولی بوددر بود و نبود مقتدا بوداو بود و محمد و خدا بودای نفس رسول و جان قرآنای دست خدا، زبان قرآنخورشید بلند بام کعبهاز صبح ازل امام کعبهای خانة کعبه زادگاهتای صحنة حشر دادگاهتتو احمد و احمد است حیدریک روح که دیده در دو پیکرگفتار همارة تو تنزیلشاگرد قدیمی تو جبریلدر لیلة قدر، قدر قدریدر صحنه بدر، بدر بدریمیدان نبرد پای بستتشمشیر نیازمند دستتتو قله عرش را امیرییا همدم کودک صغیری؟غیر از تو که، ای خدای را شیربخشیده به خصم خویش شمشیر؟در ملک وسیع حق امامیبا پیر فقیر هم کلامیبا آنکه امام جمع بودیدر بزم فقیر، شمع بودیتو مالک عرش در زمینیحیف است میان ما نشینیدر عرش امام آفتابیدر فرش چرا ابوترابی؟ای قلب تو خانة محمدجای تو به شانه محمدتو بتشکن و خداپرستیبر شانه وحی بت شکستیبتهای حرم قیام کردندبر تو همگی سلام کردندهر بت که فتاد و بر زمین خفتفریاد کشید و یا علی گفتای پشت سرت دعای کعبهای بتشکن خدای کعبهای مهر تو لطف بینهایتتوحید و نبوت و ولایتمهر تو بود تمام دینمتا کور شود عدو من اینمروزی که نه آب و نه گِلم بودجای تو به خانة دلم بودبا مهر تو روی خود نمودمبا مهر تو چشم خود گشودمدل را به ولات زنده کردمگه گریه و گاه خنده کردمای شهد ولایت تو شیرمای کرده به عشق خود اسیرممادر که میان گاهوارهمی کرد به صورتم نظارههر شب که به گاهواره خفتمتا صبح علی علی شنفتمصد شکر خدای را که هر دمبا دوستی تو رُشد کردمعمری به محبتت اسیرمتا با تو بمانم و بمیرمای مهر تو بود و هست میثمفردا تو بگیر دست میثم
سازگار
*****
توحید نهد در دل کعبه قدم امشببت ها همه گشتند به تعظیم، خم امشبارکان حرم دور حرم ذکر گرفتنددر کعبه فتاده است به سجده صنم امشببر گوش رسد زمزمه چشمه ی زمزمتا صبح زند از اسدالله دم امشبتبریک بگویید به کعبه که دوبارهگردیده به میلاد علی محترم امشبتا فاطمه ی بنت اسد در حرم آیدای اهل حرم دور شوید از حرم امشبپیدایش سیمای خداوند مبارکبر کعبه تماشای خداوند ، مبارکامشب حرم از عرش سرافراز تر آمددر بیت خدا روی خدا جلوه گر آمدشمشیر خدا شیر خدا حیدر کراریا حامی جان بر کف پیغامبر آمدیا آمنه ی بنت وهب زاده محمدیا فاطمه ی بنت اسد را پسر آمدیا فاتح بدر احد و خیبر و احزابیا شیر حق از بیشه ی فتح و ظفر آمدای بیت خدا روی خداوند مبارکای ختم رسل جان عزیزت به بر آمددر کعبه ندا می رسد از خالق سر مدمیلاد علی باد مبارک به محمدبت های حرم سوره ی توحید بخوانیددر مقدم مولا دُر تهلیل فشانیدمیلاد علی را همه تبریک بگوییداز بنت اسد عیدی خود را بستانیدبا دست علی تا به روی خاک بیفتیددر کعبه بمانید بمانید بمانیدامشب همه دور اسد الله بگیریداز جانب ما نیز سلامش برسانیدبا حمد حق از حلقه ی تهمت به در آییدبا مدح علی آتش دل را بنشانیدبا دیدن آن قامت و آن طلعت نیکوفریاد برآرید هوالحق و هو الهوکعبه همه سر تا قدم آغوش گشودهیا اینکه خدای حرم آغوش گشودهالله که با دیدن توحید مجسمدر دامن کعبه صنم آغوش گشودهمیلاد علی آمده و عید کرامتبر شیعه ی مولا ، کرم آغوش گشودهدیگر نهراسد کسی از آتش دوزخزیرا که ریاض ارم آغوش گشودهتا بنت اسد با اسدش از حرم آیدپیغمبر اکرم زهم آغوش گشودهبا جام ولایت شده سرمست محمددل داده به شوق علی از دست محمدسر تا به قدم گشته نبی چشم که بایداز کعبه برون بنت اسد با اسد آیدتکبیر بگویید که آن چشم خداوندچشمی به گل روی محمد بگشایدتکبیر بگویید که با خواند قرآنهم جان نبی بخشد و هم دل بربایدتکبیر بگویید که مولا علی آمدتا زنگ غم از قلب محمد زدایدتکبیر بگویید که با حسن خداییامروز خدا را به محمد بنمایداحمد به بغل آنچه که بایست گرفتهیا جان خودش را به سر دست گرفتهاز خالق دادار بپرسید علی کیستاز احمد مختار بپرسید علی کیستجز شخص علی شخص علی را نشناسداز حیدر کرار بپرسید علی کیستدر غزوه ی بدر و احد و خیبر و احزاباز تیغ شرر بار بپرسید علی کیستاز چاه و شب و نخله ی خرما و بیاباناز شمع شب تار بپرسید علی کیستشمیر به دشمن دهد و شیر به قاتلاز قاتل خونخار بپرسید علی کیستآیینه ی ذات ازلی را چه بخوانندخلقت همه مانند علی را چه بخوانندآیینه معبود علی بود علی بودسر منشاء هر جود علی بود علی بودرکن و حرم و حجرو صفا مروه و مسعاسجده علی و ساجد و مسجود علی بودهم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطنهم شاهد و مشهود علی بود علی بودبعد از همه ایجاد علی هست علی هستپیش از همه موجود علی بود علی بودروزی که نه روز و نه شبی بود به عالموالله علی بود علی بود علی بودبا این همه عبد است خدا نیست خدا نیستعبدی که زمعبود جدا نیست جدا نیستاو کیست زکات است و صلات است و صیام استتکبیر و رکوع است و سجود است و قیام استسوگند به قرآن که علی بعد محمدبر خلق امام است امام است امام استدوزخ به محب وی و جنت به عدویشوالله حرام است حرام است حرام استسنی اگر انصاف دهد لحمک لحمیدر بحث تمام است تمام است تمام استمن حیدریم حیدری ، اینم به همه عمرپیوسته مرام است مرام است مرام استروزی که در ایجاد نه آب و نه گلم بوداو از کرم خویش خریدار دلم بوددر بیشه سبز نبوی شیر علی بودبر فرق ستمکاران شمشیر علی بودتا سینه بیداد گران را بشکافددر ترکش تقدیر خدا تیر علی بودقرآن کریمی که به دوران نبوتبا نطق محمد شده تفسیر علی بودنفس است که بندد همه را در غل و زنجیرمردی که ورا ست به زنجیر علی بودتهلیل برآید که تهلیل جز او نیستتکبیر بگویید که تکبیر علی بودواللهِ همین است همین است همین استتا دین خدا هست علی رهبر دین استای پیش قدت کعبه برافراشته قامتای یافته زینت به وجود تو امامتدر سایه توحید تو توحید سرافرازاز بازو و شمشیر تو دین یافت سلامتتو با حق و حق دور تو گردیده همارهامروز نه ، فردا نه ،که تا صبح قیامتاز ما همه در محضر تو عجز و توسلاز تو همه درباره ی ما لطف و کرامتاین کل بهشت است که در حشر گذارندپیشانی ما را به ولای تو علامتمرغ دل ما ساکن بام حرم تو استآیین علی دوستی ما کرم تو استمن کیستم ؟ عالم به تولای تو نازدحور و ملک ،آدم به تولای تو نازدهم موسی عمران به ولای تو کند فخرهم عیسی مریم به تولای تو نازدزهرا به فدای تو کند جان گرامیپیغمبر اکرم به تولای تو نازدقرآن شده در مدح و ثنای تو مزینزیرا که خدا هم به تولای تو نازدبا الله قسم لطف و عطایت نشود کمبگذار که میثم به تولای تو نازدبگذار که تا هست به لب نطق و بیانمپیوسته شود مدح تو جاری به زبانم
سازگار
*****
ولایت را وضـو دادند امشبزبان را ذکر هو دادند امشببه یمـن مقـدم مولـود کعبهحـرم را آبـرو دادنـد امشبشب عیـد امیـرالمـؤمنین استعلی با رب کعبه همنشین استبه دور کعبـه گـردد ماه، امشبحرم را بخت شد همراه، امشبهمین کـه زادگـاه مرتضی شدولادت یـافت بیـتالله، امشبخدا بر خلقت خود آفرین گفتحرم هم یـاامیرالمؤمنین گفتملایک! کعبه را در بر بگیریدهمه عیـدی ز پیغمبر بگیریدهجـوم آریـد بـر رکـن یمـانیمـراد خـویش از حیـدر بگیریدتمـاشـای رخ حیـدر مبارکطـواف جـان پیغمبر مبارکجهـان غـرق فـروغ ابتـدا بودزمین دریـای انـوار هُـدی بودحرم تا صبح، ذکر یاعلی داشتعلی بـود و علی بود و خدا بودصنم هم ذکر الله الصمد داشتنـدای قـل هـوالله احد داشتمحمّد! دست عالم گیرت این استنگهـدارنــدۀ تکبیرت ایـن اسـتنه تنها دست و بازو، جان شیرین…نه تنها شیر تو، شمشیریت این استخدا داند که این است و جز این نیستکسـی جـز او امیـرالمـؤمنین نیستحرم آغـوش خـود را بـاز کردهســرود یــاعلـی آغــاز کـردهتماشا کن تماشا کن محمّدکه کعبـه تـا خـدا پـرواز کردهعیان، بیپرده حسن داوری شدکه امشب آفرینش حیدری شددلا! امشب خدا را با علی بینجـلال کبریـا را بـا علی بینمحمّـد را تماشـا در علی کنتمـام انبیــا را بـا عـلی بیناگـرچـه زادگـاه او حرم بودخدا بهر علـی آغوش بگشودخدا در صـورت حیـدر درخشیدزمیـن و آسمان را نـور بخشیدبه دخت شیر، امشب داد شیریکه در آغـوش پیغبمـر خروشیدزبان بگشود؛ قرآن خواند، تکبیر!بتــان کعبـه را لرزانـد، تکبیرفشاند از لعل لب گوهر؛ سخن گفتز وحــی خالـق داور سخـن گفتهمان اول که چشم خویش بگشودفقط با شخص پیغمبر سخن گفتکه یا احمد! منم شمشیر و شیرتوصیات، حافظ دینـت، وزیـرتخـدا بهـر تـو حیـدر آفریـدهمعیـن و یـار و یـاور آفریـدهتـو را بهـر نجات خلق عالممـرا بـر فتـح خیبـر آفریـدهامیرالمـؤمنینــم؛ شیــر حقـمتو دست حق و من شمشیر حقمتو جانان، جان شیرینت منم مننگهـدارنـدۀ دینـت منـم منتمــام نعمــت پـروردگـارتکمـال دیـن و آیینت منم منبه بازوی علی حق را نگه کناحد را بدر و خندق را نگه کنتو را تیر قضا در شست حیدرفدایت باد، بـود و هست حیدرعلم بـر شانۀ من، حکم از توبود شمشیر تو در دست حیدرنه از خیبر نه از خندق سخن بودکلیـد فتـح تـو در دست من بودمـن از آغـاز خلقـت بـا تو بودمچه در جلوت چه خلوت با تو بودمدر اسلاب رسل بـا هم نشستیمچه در معنی چه صورت با تو بودمنـه تنهـا بـا تو از اول نشستمهمانا تا که هستم با تو هستماز آن روزی که احمد آفریدندعلـی را بــر محمّـد آفریدنددو روح آشنـا را در دو پیکـرز یـک روح مجــرد آفریدندنه حرفی از زمین نه از سما بودعلی بـود و نبـی بـود و خدا بودعلی! تو هستـیِ هسـتآفرینیتو هم حقـی و هم حقالیقینیبه پیغمبر قسم بعد از محمّدتـو، تنهـا تـو امیـرالمؤمنینـیفقط حق تو تنها، این مقام استلبـاس نور بر ظلمت حرام استتو در جسم رسل جانی علی جانتو توحیدی، تو ایمانـی علی جانبه قرآن میخورم سوگند، مولا!تو قرآنی تـو قرآنی علـی جان!عبـادت هیـزم نـار اسـت بـیتوبهشت ار گل دهد خار است بیتوکتـابالله را جـان نیسـت بـیتوملـک را نیـز ایمـان نیست بیتومسلمـان نیستـم گـر کذب گویمکه سلمان هم مسلمان نیست بیتوتــولا و تبـرا هسـت دینـمبدانید ای همه عالم من اینممـرا بـا مهـر حیدر آفریدندز خـاک کفش قنبر آفریدندزبـان میثمـی دادنـد بر مننفسهـایم دمـادم یاعلی شدتمام نخلِ «میثم» یاعلی شدسازگار
*****